فقیه بیدار
پس از صدور فرمان مشروطيت و گشايش مجلس شوراى ملى، آزادى سياسى بدون حد و حصرى در كشور به وجود آمد. شبنامههاى متعددى نوشته شد و روزنامههاى رنگارنگى منتشر گشت و روزنامهنگاران هر يک از روى ذوق و سليقه خود در پيرامون مشروطيت و اهداف آن قلمفرسايى كردند و به اظهار فضل پرداختند.
ترقي خواهى و مشروطه طلبى سنگرى شده بود تا مشروطه خواهان ليبرال در پشت آن به شعائر و سنن دينى و مقدسات مذهبى بتازند و گوى سبقت از يكديگر بربايند. مخالفت آشكار و نهان مشروطهخواهان با معتقدات دينى و روحانيت كه در روزنامهها و محافل عمومى و خصوصى اظهار مىشد سبب گشت تا بتدريج گروه كثيرى از علماى مشروطهخواه دست از حمايت مشروطه برداشته و در برابر آن شديدا ايستادگى كنند و با افشاگریهاى خود مردم را به انحراف آن آگاه سازند.
اين مخالفت زمانى جدى و آشكار شد كه مجلس جهت تكميل نظامنامه (قانون) اساسى، نوشتن متمم آن را آغاز كرد. در نوشتن اين متمم شش تن شركت داشتند كه دو نفر از وكلاى آذربايجان (تقىزاده و مستشار الدوله) از اعضاى آن بودند.
اين متمم نيز مانند متن قانون، از قانون اساسى فرانسه سال ١٨٣٠ و ١٨٧۵ ترجمه و اقتباس شده بود. اين افكار و انديشهها كه تحت عنوان مشروطهخواهى ابراز مىشد باعث شد تا تعداد زيادى از علما و روحانيون و در رأس آنها، شیخ فضل الله نورى، اين «فتنهها» را «مولود» و يا «همزاد» مشروطه دانسته، و در نتيجه صف خود را از مشروطهخواهانى كه اروپا را کدخدای جهانی مىپنداشتند جدا نمايند.
شيخ فضل الله كه حدود اختيارات مجلس را فراتر از آنچه اظهار مىشد ديد، زبان به اعتراض گشود و چنين اظهار داشت: «قرار بود مجلس شورا فقط براى كارهاى دولتى و ديوانى و دربارى كه به دلخواه اداره مىشد قوانينى قرار بدهد كه پادشاه و هيأت سلطنت را محدود كند و راه ظلم و تعدى و تطاول را مسدود نمايد»، وى از اين كه «در مجلس شورا كتابهای قانونى پارلمنت فرنگ را آورده و در دائره احتياج به قانون توسعه قائل شدهاند» به شدت انتقاد نمود، و به نشانه اعتراض به اصول غيراسلامى متمم قانون اساسى و به ويژه اصل هشتم با جمعى از ياران و همفكرانش در حضرت عبد العظيم تحصن جست تا فرياد خود را بدين وسيله به گوش مردم برساند، زيراكه بدخواهان و روزنامهنگاران در تهران مجالى براى اظهار نظر شفاهى و كتبى وى باقى نگذارده بودند. آنها علىرغم مشكلات فراوان، روزنامهاى به نام «لايحه» انتشار دادند كه حاوى «شرح مقاصد شيخ فضل اللّه و ساير مهاجرين» بود. تحصن شيخ فضل الله و علماى همفكرش در حضرت عبد العظيم بازتاب گستردهاى داشت و مجلس را به زير سؤال برد.
مجلس به ناچار براى رفع اتهام از خود بلافاصله اصل پيشنهادى شيخ فضل الله را كه به تأييد علماى نجف نيز رسيده بود، براى بار دوم به شور گذاشت كه پس از تصحيح و تنقيح با اكثريت آراء تصويب شد. در واقع شیخ فضل الله نوری در مقابل صورت خيالى نظام سياسى اقتباس شده از غرب ايستاد1، و تاوان ایستادگی در مقابل عوامل ضد دینی را با شهادت خود پرداخت.
تاریخ صحنه تکرار وقایع این چنین است، و ملت ما در دنیای امروز در مقابل آماج تهدیدات دولت های غربی مانند گذشته مقاومت میکند.
سید احمد سجادی
پی نوشت:
1) تاریخ مشروطه ایران، احمد کسروی، جلد1، صص 14-25
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}